از آسیب بسیار شدید به سلولهای مغزی به صورت غیر قابل برگشت نه در یک قسمت از مغز بلکه به صورت فراگیر اطلاق میشود. مرگ مغزی زمانی به یک بیمار اطلاق میشود که فاکتورهای زیر در بیمار رخ داده باشد.
- ضرب هوشیاری بیمار ۳ باشد.(GCS=3)
- رفلکسهای اولیه مغزی از بین رفته باشد.
الف) رفلکس Dolly Eyeب) رفلکس gagج) رفلکس به نور مردمکها گشاد شده و به نور پاسخ نمیدهد.
- مثبت بودن تست آپنه و تست کالریک
- گذشت زمان ۷۲-۴۸ ساعت از زمان فیکس شدن علائم
- اصلاح آب و الکترولیت صورت گرفته شده و همچنین اصلاح دما و PH خون بیمار
- تستهای آزمایشگاهی و تصویربرداری: از قبیل اسکن مغزی- داپلر عروق مغزی- آنژیوگرافی
- رد کردن هرگونه مسمومیت داروها از قبیل: فنوباربیتالها- اپیوئیدوها و …
ساقه و پل مغز مغزی یکی از قسمتهای بسیار مهم در فعالیت مغزی میباشد.
از بین رفتن رفلکسها و فعالیت ساقه نفوذ و تأئید مرگ مغزی بسیار مهم است. در طرح و تأیید مرگ مغزی در بیماران نوع ضایعه اولیهای که باعث مرگ مغزی شده است میتواند مهم باشد. مثلاً زمانی که ضایعه اولیه ناشی از مسمومیت با داروها- تصادف و خفگی در آب باشد نیاز به گذشت زمان بیشتری جهت تأئید مرگ مغزی میباشد.

فتق مغزی و شفیت مغزی
در مجموع هرگونه جابجایی مغزی از محل طبیعی حفرههای طبیعی به محل دیگری یا حفرههای دیگری از مغز اطلاق میشود.
- حفره قدامی: sub falcian
- حفره میانی: temporal , uncal
- حفره خلفی: central tonsilar upward herniation
فتق حفره قدامی مغزی میتواند با علائم کلی از قبیل اختلال گیجی، اختلال خفیف هوشیاری همراه باشد.
ولی فتقهای حفره میانی و خلفی بسیار خطرناک است. و آخرین مرحله آسیب مغزی است که ناشی از افزایش فشار بسیار شدید و یا ارم مغزی باشد که با فنق مغزی و جابجایی بافتهای مغزی به حفره مجاور باعث فشار روی مناطق حساس مغزی شده و باعث مرگ خواهد شد. چنانچه فنق مغزی در مراحل اولیه به صورت مؤثر درمان شود و جلوی آسیب ایجادکننده گرفته شود امکان برگشت بیمار خواهد بود. در غیر این صورت فتق مغزی منجر به مرگ مغزی و نهایتاً مرگ خواهد شد.
به صورت کلی فتق مغزی نقطه پایان بیشتر آسیبهای مغزی است و نقطه آغاز مرگ مغزی است.